آهن

ساخت وبلاگ

چشم های من

این جزیره ها که در تصرف غم اند

این جزیره ها که از چهار سو محاصره است

در هوای گریه های نم نم است

گرچه گریه های گاه گاه من

آب می دهد درخت درد را

برق آه بی گناه من

ذوب می کند

سد صخره های سخت درد را

فکر می کنم

عاقبت هجوم ناگهان عشق

فتح می کند

پایتخت درد را!

از کتاب آینه های ناگهان

قیصر امین پور

آهن...
ما را در سایت آهن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delneveshtehirani بازدید : 67 تاريخ : پنجشنبه 1 اسفند 1398 ساعت: 18:16

این روزها که می گذرد

شادم

این روزها که می گذرد

شادم

که می گذرد

این روزها

شادم

که می گذرد!

از کتاب دستور زبان عشق

از قیصر امین پور

آهن...
ما را در سایت آهن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delneveshtehirani بازدید : 68 تاريخ : پنجشنبه 1 اسفند 1398 ساعت: 18:16

بسا روزگارا که بر کوه و دشتگذشته است و بسیار خواهد گذشت.بیا تا جهان را به بد بسپریمبه کوشش همه دست نیکی بریم.نباشد همی نیک و بد پایدارهمان به که نیکی بود یادگار.همان گنج و دینار و کاخ بلندنخواهد بُدن آهن...ادامه مطلب
ما را در سایت آهن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delneveshtehirani بازدید : 74 تاريخ : سه شنبه 16 بهمن 1397 ساعت: 17:08

در چشم آفتاب چو شبنم زیادی ام چون زهر هر چه باشم اگر کم زیادی ام.بیهوده نیست روی زمینم نهاده اند بارم که روی شانه عالم زیادی ام.با شور و شوق میرسم و طرد میشومموجم به هر طرف که بیایم زیادی ام.همچون نفس آهن...ادامه مطلب
ما را در سایت آهن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delneveshtehirani بازدید : 76 تاريخ : سه شنبه 16 بهمن 1397 ساعت: 17:08

دور شدن از خویشتنِ خویش. این مصیبت است؛ و مصیبت بزرگ‌تر این است که قبول نکنیم که با شتاب، سرگرم و گرفتارِ دور شدن از خویشتنیم...هنوز هم اما می‌توان روبه‌روی آینه، در خلوتِ خانه، نشست، به خود نگاه کرد آهن...ادامه مطلب
ما را در سایت آهن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delneveshtehirani بازدید : 75 تاريخ : سه شنبه 16 بهمن 1397 ساعت: 17:08

اگر می خواهی در دام هیچ استثمار و استعماری نیفتی، فقط سه کار بکن: بخوان، بخوان، بخوان.
دکتر علی شریعتی
از کتاب: مرد سلول شماره پنج
روایتگر: مصطفی رحیمی

آهن...
ما را در سایت آهن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delneveshtehirani بازدید : 81 تاريخ : سه شنبه 16 بهمن 1397 ساعت: 17:08

پادشاه زمزمه کرد: همه چیز همچو همین برج ویران شدنی ست و برگذشتنی...
زمان نیز برای هر دو سوی به داد و انصاف خواهد گذشت اما سرانجام آرامش از آن کسانی خواهد شد که به راستی با "روشنایی" استقامت ورزیده باشند.
مردی از تبار اژدها ص ۱۱۲
آرمان آرین

آهن...
ما را در سایت آهن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delneveshtehirani بازدید : 70 تاريخ : سه شنبه 16 بهمن 1397 ساعت: 17:08

دخترشکارچی گفت: گویا همه چیز بستگی دارد...و حرفش را خورد تا پسرک با اندوهی ژرف پرسید: به چه چیز؟ به ما چند نفر که حتی نمی‌توانیم راهمان را بین این باتلاق ها پیدا کنیم؟!در این هنگام صدای گرم شاهزاده پت آهن...ادامه مطلب
ما را در سایت آهن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delneveshtehirani بازدید : 76 تاريخ : سه شنبه 16 بهمن 1397 ساعت: 17:08

یک شب تمام دست و پایم درد می‌کردحتی ز دست پام عصایم درد می‌کرد.در طول شب متراژ کردم درد خود رااز فرق سر تا شست پایم درد می‌کرد.احساس گنگی مثل یک مار خزنده‌در پیچ و تاب دردهایم درد می‌کرد.چون جاده‌ای ن آهن...ادامه مطلب
ما را در سایت آهن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delneveshtehirani بازدید : 78 تاريخ : سه شنبه 16 بهمن 1397 ساعت: 17:08

همبازی!
مرا ببر به سر مزار شاد روزهای کودکی،
ببرم به روزی که چه سرمست بودیم بس که هیچ نمی‌فهمیدیم،
نمی‌فهمیدیم سوختن پا گذاشتن روی خط، سر لی لی بازی نیست،
سوختن چیز دیگری ست!
#امیرعلی_نبویان
نمایشنامه شهر غصه

آهن...
ما را در سایت آهن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delneveshtehirani بازدید : 82 تاريخ : سه شنبه 16 بهمن 1397 ساعت: 17:08