عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی، اما دوست داشتن پیوندی خودآگاه و از روی بصیرت روشن و زلال. عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و هرچه از غریزه سرزند بی ارزش است و دوست داشتن از روح طلوع می کند...عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر می گذارد اما دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی می کند و بر آشیانه بلندش روز و روزگار را دستی نیست. چنانکه شوپنهاور می گوید: شما بیست سال بر سن معشوقتان بیفزایید آنگاه تاثیر مستقیم آن را بر احساستان مطالعه کنید!...
عشق جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی فهمیدن و اندیشیدن نیست، اما دوست داشتن در اوج معراجش از سر حد عقل فراتر می رود. عشق در دریا غرق شدن است و دوست داشتن در دریا شنا کردن. عشق بینایی را می گیرد و دوست داشتن می دهد. عشق همواره با شک آلوده است و دوست داشتن سراپا یقین. از عشق هرچه می نوشیم سیراب تر می شویم و از دوست داشتن هرچه بیشتر، تشنه تر...
#کویر_دکتر_علی_شریعتی
#بیکرانه_کویر
#نرگس_علی_مردانی
#گفتاری_پیرامون_کویر
برچسب : نویسنده : delneveshtehirani بازدید : 122